تصاویر/ازکوچکترین خادم الشهداء اردوگاه شهید حبیب الهی اهواز تا واکسی صلواتی طلائیه

به گزارش نسیم قائن ، سفر راهیان نور و بازدید از دارالشفای جبهه ها برای هر کسی خاطره و برکتی دارد.دعوتنامهای از سوی شهیدان آمده است. بعضی میگویند «همت» است و عدهای میگویند «قسمت»؛
اما نه، به راستی «دعوت» است.دعوت شدهایم که معنای زندگی را بفهمیم.دعوت شده ایم که چگونه زیستن را یاد بگیریم.دعوت شده ایم که طعم زیبای عاشقی را بچشیم و با آن ادامه حیات دهیم.
پس سفر میکنیم به همان جایی که بوی خدا میدهد؛ بوی بهشت، بوی حسین(ع)، بوی علی(ع)، بوی زهرا(س).میهمان کسانی میشویم که خاکی بودند در عین آسمانی بودن؛ کوچک بودند در نظر خود و بزرگ در نظر دیگران. آشنایانی بودند غریب.میهمان کسانی می شویم که خدمت برایشان کوچک وبزرگ نمی شناسد .
امسال به عنوان خادم الشهداء راهی سرزمین نورشدیم.سرزمینی که حتی کوچکترین عضوشرکت کننده درگروه باعشق جان کار می کرد.خادم الشهدای کوچکی که گاهی سقای دشت کربلای ایران دراردوگاه شهید حبیب الهی اهواز بود وگاهی همچون خادم الشهدا بادست های کوچکش بیل می زد تا به قول خودش محفل انس با شهدا بسازد.
علی اکبر کوچکترین خادم الشهدایی که با ما درطول ۱۰روز دراردوگاه شهید حبیب الهی همراه بود وروزهای آخر که زمزمه شنیدن ورفتن به گوشش خورد تنها کاری که می توانست انجام دهد پنهان کردن کفش هایمان بود تا شاید بیشتر بمانیم وسوالی که از مادر پرسیده می شد که اگر خاله ها بروند ماتنها چه کنیم؟ ودلگیر تر لحظه ای بود که مجبور شدیم درزمانی که این خادم الشهدای کوچک درخواب ناز بود اردوگاه را ترک کنیم.
دعوت نامه ای که شهدابرای ما نوشته بودند فقط طلائیه وهویزه بود وآخرین روزحضورمان دراهوازمُهر زیارت علی بن مهذیار ومعراج الشهدا بردعوت نامه هایمان اضافه شد.
سفری که لحظه لحظه اش خاطره ودرس بود.خاطراتی که ماندگار شد ودرسهایی که از لسان حجت الاسلام شاد آویزه گوشمان شد.آغاز تحویل سال نو در کنار سایر میهمانان شهدا دراردوگاه شهید حبیب الهی خاطره انگیز ترین لحظه تحویل سال بود.